محاسبه قیمت کالا کمی پیچیده تر از قیمت گذاری خدمات است. برای اینکه بدانیم چگونه عمل کنیم با یک مثل پیش می رویم.
خرده فروشی را در نظر بگیرید که طی سال گذشته محصولی را با قیمت ۱۰۰ هزار تومان خریداری می کرد و ۲۰% حاشیه سود خرده فروشی برای آن در نظر می گرفت و به مشتری ۱۲۰ هزار تومان می فروخت.
اما الان با افزایش قیمت ها، همان محصول را ۲۰۰ هزار تومان خریداری کرده و طبق گذشته ۲۰% سود برای خود در نظر می گیرد و به مصرف کننده به قیمت ۲۴۰ هزار تومان می فروشد.
سود حاصل از فروش در پارسال ۲۰ هزار تومان بوده اما امسال ۴۰ هزار تومان شده است.
همه ما می دانیم که خرده فروشی بیش از مقادیر گفته شده سود دارد، ما حد متوسط را در نظر گرفتیم. بارها طی ویدئو های سایت و شبکات اجتماعی گفته ام اگر کسب و کاری بخواهد در شرایط بد اقتصادی کاهش فروش خود را جبران کند یا باید تغییراتی در سبد محصول خود ایجاد کند یا اینکه نحوه محاسبه سود خود را تغییر دهد.
طبق مقاله نحوه قیمت گذاری خدمات با توجه به نرخ تورم ما توانستیم خدمات را بنا به نرخ تورم غیر رسمی محاسبه کنیم، حال ما می خواهیم از همان مقدار برای محاسبه سود خود کمک بگیریم.
ما اگر به سود پارسال یعنی ۲۰ هزار تومان ۲۵% اضافه کنیم می شود ۲۵ هزار تومان، پس اگر خرده فروش کالایی را ۲۰۰ هزار تومان خریده است چون کشش بازار به او اجازه کسب سود های گذشته را نمی دهد می بایست امسال کالای خود را به حای ۲۴۰ هزار تومان به قیمت ۲۲۵ هزار تومان بفروشد در غیر اینصورت مشتری به دنبال کالایی ارزان تر خواهد رفت
ممکن است با خود بگویید که ۱۵ هزار تومان تفاوتی ایجاد نمی کند، اما جمع این مبالغ در یک ماه تا چند صد هزار تومان به نفع مشتری خواهد شد. مصرف کننده در دوران رکود تورمی هوشمندانه خرید می کند و شدیدا صرف جویی خواهد کرد.
درست است که هزینه های کسب و کارها از جمله اجاره بها، نیروی انسانی، مواد اولیه و … بالاست اما باید بپذیریم در شرایط سخت اقتصادی باید سختی را به جان خرید و اصلاحاتی انجام داد. وگرنه اصل بقا در کسب و کار حفظ نشده و مجبور به ترک این بازار خواهیم شد
- ۹۸/۰۹/۲۱